به گزارش اکوبان، پتروشیمی های ایران از آغاز، بر پایه وفور گاز طبیعی طراحی شدند. مزیت نسبی در دسترسی به خوراک ارزان، طی سال ها به مزیت رقابتی صادراتی بدل شد. اما این مزیت اکنون به نقطه ضعف ساختاری تبدیل شده است. وابستگی بیش از ۸۰ درصدی صنعت به گاز متان و اتان، سبب شده هرگونه اختلال در تأمین گاز از افت فشار شبکه در زمستان تا کاهش عرضه به صنایع مستقیماً بر سودآوری و استمرار تولید اثر بگذارد.
در سال های اخیر، با کاهش ظرفیت تولید گاز کشور، اولویت بندی مصرف به نفع بخش خانگی و نیروگاهی انجام شده و صنایع عمده، به ویژه پتروشیمی ها، در صف محدودیت قرار گرفته اند. نتیجه آن، توقف های مکرر خطوط تولید، کاهش ظرفیت عملیاتی و تحمیل زیان هایی است که در برخی موارد تا یک هزار میلیارد تومان برای هر واحد در سال برآورد می شود.
نکته مهم آن است که ناترازی گاز دیگر تنها یک بحران فصلی نیست. فشار شبکه، افت در خطوط انتقال، تأخیر در توسعه میادین جدید و فرسودگی زیرساخت ها، باعث شده حتی در ماه های گرم نیز محدودیت هایی اعمال شود. به این ترتیب، برنامه ریزی تولید در صنعت پتروشیمی از منطق اقتصادی خارج و تابعی از متغیرهای غیرقابل پیش بینی شده است.
این وضعیت، بر صادرات نیز سایه انداخته است. کاهش تولید، تعهدات صادراتی را در معرض ریسک قرار می دهد و موجب از دست رفتن بازارهای منطقه ای میشود، بهویژه در شرایطی که رقبای منطقه ای نظیر قطر و عربستان با سرعت در حال توسعه زنجیره ارزش و عرضه محصولات جدید هستند.
اگرچه تمرکز رسانه ها بیشتر بر کمبود گاز بوده است، اما ناترازی برق نیز به همان اندازه تعیینکننده است. بسیاری از مجتمع های پتروشیمی در زمان اوج مصرف تابستان، با خاموشی های برنامه ریزی نشده مواجه می شوند. قطع برق نهتنها تولید را متوقف می کند، بلکه باعث افت کیفیت، توقف سیستم های خنک سازی و آسیب های فنی پرهزینه می شود.
در برخی مجتمعها، ژنراتورهای اضطراری تنها توان جبران چند ساعت محدود را دارند و برای تولید مداوم قابل اتکا نیستند. در چنین شرایطی، واحدها بهجای تمرکز بر توسعه یا نوآوری، ناگزیر درگیر «بقا» میشوند.
در برابر این وضعیت، مجموعه ای از راهکارها مطرح شده است که هرچند در ظاهر متنوع اند، اما در عمل به ترکیبی از چهار محور اصلی باز می گردند: تنوع بخشی به منابع انرژی، توسعه انرژی های تجدیدپذیر، واردات سوخت و افزایش بهره وری.
یکی از گزینه ها، توسعه نیروگاه های خورشیدی در مقیاس صنعتی است. اگرچه سهم انرژی خورشیدی در تأمین نیاز پتروشیمی ها در کوتاه مدت محدود خواهد بود، اما به عنوان راهکار مکمل، نقش مهمی در کاهش وابستگی به شبکه سراسری دارد. برآوردها نشان می دهد که در صورت اجرای کامل برنامه های فعلی، حدود ۲۳ مگاوات از برق مصرفی صنایع پتروشیمی از انرژی خورشیدی تأمین خواهد شد گامی کوچک اما راهبردی.
هم زمان، موضوع واردات گاز از کشورهای همسایه مانند ترکمنستان یا استفاده از گازهای همراه نفت (گاز مشعل ها) نیز مطرح است. البته چالش اصلی در این گزینه ها، نه فنی بلکه حقوقی و اقتصادی است، چراکه زیرساخت انتقال و نظام قیمت گذاری هنوز شفاف و رقابتی نیست.
برخی کارشناسان نیز پیشنهاد استفاده از زغالسنگ یا سوخت های مایع در بخش های غیرخوراکی را مطرح کرده اند. اما این گزینه به دلیل آثار زیست محیطی و هزینه بالای تغییر فناوری، تنها در شرایط اضطراری قابل اجراست.
تجربه سال های اخیر نشان داده است که سیاست های مقطعی پاسخگوی بحران ناترازی نیست. استفاده موردی از ژنراتور، جیره بندی خوراک یا تزریق موقت سوخت جایگزین، در کوتاه مدت تولید را حفظ می کند اما در بلند مدت به بی ثباتی ساختاری منجر می شود. آنچه صنعت پتروشیمی نیاز دارد، نقشه ای برای حکمرانی انرژی در سطح بنگاه است به این معنا که هر شرکت، استراتژی مشخصی برای تأمین پایدار انرژی داشته باشد و بخشی از تأمین را درون زا کند.
تداوم ناترازی گاز و برق، تنها تولید را تهدید نمی کند، بلکه به شکل مستقیم بر ارزش بازار شرکت های پتروشیمی نیز اثر می گذارد. در شرایطی که دارایی های فیزیکی شرکت ها (زمین، تجهیزات و
ذخایر) چند برابر ارزش بورسی آنهاست، ریسک های انرژی موجب شده سرمایه گذاران، سودآوری آینده را با تردید نگاه کنند. نتیجه آن، شکاف فزاینده بین ارزش دفتری و ارزش بازار است.
اگر این روند ادامه یابد، جذب سرمایه گذاری جدید در صنعت تقریباً ناممکن خواهد شد. سرمایه گذار خصوصی زمانی وارد می شود که اطمینان داشته باشد دسترسی به خوراک و انرژی پایدار وجود دارد؛ و این اطمینان در فضای فعلی تضعیف شده است.
بحران ناترازی گاز و برق، تصویری روشن از چالش آینده صنعت پتروشیمی ایران ارائه می دهد: اگر ساختار تأمین انرژی اصلاح نشود، مزیت تاریخی این صنعت از میان خواهد رفت. اما اگر بنگاه ها بتوانند از دل این بحران، استراتژی های درون زای انرژی، توسعه فناوری و تنوع خوراک را دنبال کنند، پتروشیمی ایران می تواند دوباره در مسیر رقابت جهانی قرار گیرد.
عبور از این وضعیت، نه با تزریق مقطعی گاز، بلکه با تغییر منطق حکمرانی انرژی در صنعت ممکن است از سیاست واکنشی به برنامه ای پایدار. در چنین مسیری، هر واحد پتروشیمی باید خود را نه مصرفکننده انرژی، بلکه تولیدکننده راهحل بداند.