به گزارش اکوبان، با وجود کاهش نرخ بیکاری، تعداد شاغلان نسبت به سال گذشته روندی کاهشی داشته است. این تناقض آماری زمانی معنا پیدا میکند که بدانیم بخشی از جمعیت جویای کار، به دلیل ناامیدی از یافتن شغل مناسب یا شرایط ناپایدار بازار کار، از جمعیت فعال خارج شدهاند. در واقع، کاهش نرخ بیکاری نه به دلیل افزایش فرصتهای شغلی، بلکه بهواسطهی کاهش نرخ مشارکت اقتصادی رخ داده است.
جوانان بیشترین سهم را در این تغییر دارند. بسیاری از فارغالتحصیلان و نیروهای تحصیلکرده، در مواجهه با نبود فرصتهای شغلی متناسب با مهارت و تحصیلاتشان، یا به مشاغل موقتی و غیرمولد روی آوردهاند، یا تلاش برای مهاجرت را در اولویت قرار دادهاند. به همین دلیل، آمار رسمی از واقعیتهای پنهان بازار کار فاصله دارد و نمیتواند بیانگر وضعیت واقعی اشتغال در کشور باشد.
در چنین شرایطی، کاهش نرخ بیکاری بیشتر از آنکه نشانهی رونق اقتصادی باشد، بازتابی از رکود پنهان در بازار کار است. زمانی که فرصتهای شغلی پایدار و مولد در دسترس نیست، خروج از بازار کار به انتخاب اجباری بسیاری از جوانان تبدیل میشود. این روند در بلندمدت میتواند پیامدهایی چون افزایش نابرابری، فرار نیروی انسانی متخصص و کاهش بهرهوری اقتصادی را به همراه داشته باشد.
بنابراین، سیاستگذاران اقتصادی باید کاهش نرخ بیکاری را صرفاً بهعنوان یک عدد مثبت در گزارشها تلقی نکنند، بلکه آن را نشانهای هشداردهنده از کاهش اعتماد نیروی کار به بازار داخلی بدانند. بدون برنامهریزی برای ایجاد اشتغال پایدار، حمایت از تولید، و گسترش بازارهای جدید، هرچقدر هم نرخ بیکاری در آمارها کاهش یابد، واقعیت اقتصادی کشور تغییری نخواهد کرد.
نوشته: غزل غفاریان