پیشنهاد می شود که مثلا بابت همین مثالی که عنوان شد در پایان روز و در حین عملیات بازار بین بانکی ، در صورتیکه مانده حساب بانک الف نزد بانک مرکزی منفی شده باشد (حساب بانک الف نزد بانک مرکزی بدهکار گردد) و از سوی دیگر حساب بانک ب دارای مازاد مانده در بانک مرکزی باشد ، بانک مرکزی ، بانک ب را مکلف کند تمامی وجوهی که از طریق مشتریان بانک الف و در اثر معاملات انجام شده ، به بانک ب منتقل شده را در بازار بین بانکی صرفا به بانک الف بازگرداند.(سپرده گذاری کند و سودش را هم بگیرد ).
قطعا این سپرده گذاری با نرخ های بانک مرکزی و در صورت تکرار منفی شدن حساب بانک الف ، می تواند بازه نرخ را افزایش داده تا ضمن افزایش هزینه تامین مالی برای بانک الف ، سپرده گذاری از سوی بانک ب نزد بانک الف در بازار بین بانکی را جذابتر کند.
بدین ترتیب مهمترین تاثیر این اقدام جلوگیری از خلق از نقدینگی توسط بانک الف است زیرا اگر وجوه خارج شده از بانک الف که موجب بدهکار شدن حسابش نزد بانک مرکزی شده توسط بانک ب به بانک الف بازگردانده شود صرفا باعث بالانس شدن حساب بانک الف نزد بانک مرکزی می شود.
اما اگر همان وجوه مازاد را بانک ب به جای بانک الف به بانک ج که حسابش منفی نیست بفروشد ، موجب میشود آن نقدینکی در حالیکه باید شکاف یک بانک را فقط مسطح می کرد دوباره وارد جریان نقد کشور شود و حجم نقدینگی و به تبع آن ضریب تکاثری را افزایش دهد قطعا در صورت عملیاتی شدن این پیشنهاد باید جزییات دقیقتری را لحاظ کرد از جمله اینکه چون در شبکه بانکی بیش از دو بانک حضور دارند این استرداد وجوه به نسبت مبالغ بین بانکهای منفی و مثبت نزد بانک مرکزی انجام شود.ضمنا صرفا رویدادهای بین مشتریان (B2B) را شامل شود.